مجبور بودم مجبورت کنم بری خواستگاری
مامانت که رفت برات خواستگاری زنگیدی فحش میدادی اما من به زور میخندیدم
میگفتم که کارخوبی کرده تا کی میخوای ادامه بدی این وضعیتو
خندیدم اما اینور خط گریه میکردم اما تو فقط صدای خندمو شندیدی
گفتی که ازش بدت میاد گفتم که دختر به این خوبی عزیز جونم غصه نخور درست میشه همه چی
گفتی نمیتونی تحملش کنی
گفتی که نمیری خواستگاریش اما.....
مجبور بودم بخندم گفتم غلط کردی باید بری ....
گفتی عمرا برا تولدش خرج کنی مجبورت کردم بری براش کلی چیز بخری
براش تولد بگیری
اومدی ازش شاکی بودی گفتم تقصیر تو اون خوبه برو منت کشی بروگلم....
گفتی دیگه از دستش خسته شدی از کاراش خسته شدی
گفتم مگه زندگی مسخره بازیه مگه احساسات اون دختر دست تو که میگی خسته شدی....
خدایی جز خوشبختی برات هیچی نخواستم....
توهم گوش دادی بدون این که بگی توچی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مهم نی مهم اینه که الان خوشبختی امامن.....
خدایا سهم من چی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟
با نامردی رفتی حتی یه زنگم نزدی بی وجدان....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.خدایا بهم کمک کن حاجت منم بده ...
خدایا قبول این قسمت من نبود اما بایا حداقل پیشم باش خدا جان دوست دارم خدا قد دنیا حاجت منم بده تورو خداییت خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
سلام دوست من..لطف کردی..شما هم وب زیبایی دارین..

با تبادل لینک هم موافقم..
خوشحال میشم همیشه بهم سربزنین..
در پناه حق